انتشار : ۲۰ آبان , ۱۴۰۲
نیما یوشیج چه برای آنها که اهل شعر و ادباند و چه برای آنهایی که نیستند شخصیت شناخته شدهای است. علی اسفندیاری ملقب به نیما یوشیج در سال 1276 در یوش مازندران متولد شد و تحولی شگرف را در شعر فارسی پدید آورد. در سال 1207 شخصی بهنام ناظم الایاله، از اجداد نیما دستور ساخت این خانه را در محله لالوی یوش داد؛ این خانه قاجاری با سبک و سیاق معماری آن دوره و از خشت، گل و چوب و در عین زیبایی و سادگی ساخته شده است. نیما اینجا را همانند یک قصر برای خود میدانست و پس از مرگش وصیت کرد وی را در حیاط این خانه به خاک بسپرند. علاوه بر نیما خواهر و دوست وی نیز در این حیاط آرمیدهاند. این خانه چندینبار مورد بازسازی قرار گرفت و هم اکنون اتاقهای آن تبدیل به کتابخانه و موزه شده است، که در آن کتابهای متنوع، برخی عکسها و وسایل شخصی پدر شعر نوی فارسی نگهداری میشود. عینک، قلم، لباس، کفش، چراغ، پیهسوز و... برخی از اشیا شخصی نیماست که در گوشهای از این خانه جای دارند.خانه موزه نیما یوشیج در سال 1375 با شماره 1802 به ثبت ملی رسیده است.
این خانه دارای سه درب ورودی و تعدادی اتاق است که امروز به موزه و کتابخانه تبدیل شده است. در میان حیاط، سه سنگ قبر دیده میشود که به نیما، خواهرش بهجت و دیگری به سیروس طاهباز ( زنده یاد سیروس طاهباز از دوستان نزدیک نیما بود) تعلق دارند. اتاقهای بنا به مکانی برای نگهداری آثار بهجا مانده از نیما اختصاص یافته که از این اتاقها سه اتاق به کتابخانه تبدیل شده و کتابهایی با موضوع ادبیات، تاریخ، دین، و کتابی دربارهی میکروالکترونیک در آنها نگهداری میشود. در اتاقهای دیگر نامهها، بخشی از دستنوشتهها، یک نقاشی ساده از مناره قزوین با امضای خود نیما و چند عکس از نیما قرار دارد. همچنین تعدادی شعر که همگی از سوی شاعران مازندرانی و در وصف نیما، یوش، نور و مازندران سروده شدهاند، بر تاقچههای اتاقها نصب شدهاند. دیگر اتاقها به اشیای باقیمانده از نیما و خانوادهاش اختصاص دارد، ظروف مسی، برنزی و گاه چوبی، وسایل شخصی نیما مانند عینک، قلم، لباس، کفش و چراغ پیه سوز برخی از این اشیاست.
معماری خانه نیما یوشیج
برای ساخت این بنا معماران و گچکاران اصفهانی، 8 سال کار کردند و در وصف زیبایی آن همین کافی که بدانید نیما خانهاش را این چنین توصیف میکرده است:
پدربزرگ من برای من قصر و قلعه ساخته است نه خانه.
جالب که بدانید معماری خانه نیما یوشیج با دیگر خانههای این روستا و حتی کل معماری خانههای شمال کشور مغایرت عجیبی دارد.
این خانه دارای پلان قاجاریست و ۳ ورودی، شاهنشین و اتاقهای تابستانی و زمستانی سهدری و ششدری و همچنین آفتابگیرهای مشبک (اُرسی) دارد. بیشتر مصالح استفاده شده در آن، چوب و گل و خشت است. بنای داخلی خانه با گچبریهای سفیدرنگ تزئین شده است اما قسمت پایینی دیوارهای بنا به رنگ نارنجی درآمده که به نظر، نتیجه کجسلیقگی و بیتوجهی مسئولان مرمت آن است. باروهای بلند، دیوارهای منقش، سقفهای منبتکاری شده از دیگر ویژگیهای این خانه است.
خانه دارای حیاط مرکزی است و چندین اتاق دورتادور آنرا فراگرفته است. این خانه یک بار در سال ۱۳۷۰ مورد مرمت قرار گرفت و در سال ۱۳۷۳ توسط سازمان میراث فرهنگی خریداری شد و مجددا در سال ۱۳۷۵ مرمت اساسی بر روی آن صورت گرفت.
نیما در سن 12 سالگی به همراه خانوادهاش تهران را ترک کرد و در مدرسه عالی سن لویی مشغول به تحصیل شد. سپس به تشویق معلم خود بهنام نظان وفا شعر گفتن را آغاز کرد. در همین زمان با زبان فرانسه آشنا شد و به شعر سبک خراسانی روی آورد. وی در سال ۱۳۰۵ خورشیدی با عالیه جهانگیر ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۴ صاحب پسری به نام شراگیم شد. انقلاب نیما با دو شعر ققنوس (بهمن ۱۳۱۶) و غراب (مهر ۱۳۱۷) آغاز شده است، نیما این دو شعر را در مجله موسیقی که یک مجله دولتی بود، منتشر کرد. او در سن ۶۲ سالگی توانست پس از هزار سال معیارهای شعر فارسی را دگرگون کند. نیما یوشیج به علت ذاتالریه ناشی از سرمای شدید یوش سخت بیمار شد، معالجه در تهران نیز روی او موثر نبود و سرانجام در تاریخ ۱۳ دی ماه سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فرو بست. ابتدا او را در امامزاده عبدالله تهران به امانت به خاک سپردند و سپس در سال 1372بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهِی پدریاش در یوش منتقل کردند.
مطالب مرتبط:
برای خواندن سایر مطالب وارد مجله گردشگری منشور صلح شوید.